اولیای خدا

ساخت وبلاگ

تصمیم گرفتیم در این مقاله ازاولیاء خداوند برای شما صحبت به میان آورم در یکی از حدیث های قدسی که توسط ائمه اطهار (ع) از قول خداوند متعال نقل شده است که اولیا خدا از دید مردم پنهان هستند در حالی که بین اقشار مردم زندگی می کنند مانند آنها غذا می خورند و می آشامند و می خوابند ولی کسی آنها را نمی شناسد . خداوند عالم اینگونه دوست دارد که اولیاء اش مخفی بمانند آیت الله سید حسین بروجردی قدس السره خیلی علاقه داشتند که یکی از اولیاء خدا را رویت کنند بهمین دلیل به حرم  ملکوتی امام علی (ع) مشرف می شوند و در آنجا تصمیم می گیرند که تا یک چله در حرم بمانند و از امام بخواهند که ایشان هم کمک کنند تا یکی از اولیای خدا را ببینند . پس از پایان مراسم چله نشینی یک فرد ژنده پوش در جلوی چشمانشان ظاهر می شوند . ایشان پیش خود می گویند این فرد یقینا نمی تواند اولیاء خدا باشد باز چله دیگری را در بارگاه ملکوتی امام علی (ع) اختیار می کنند بعد از گذرانیدن چله دوم ایشان باز همان فرد ژنده پوش را مشاهده می کنند . این بار هم قانع نمی شوند و برای بار سوم چله نشینی را در همان مکان مقدس ادامه می دهند پس از پایان چله نشینی سوم دوباره همان فرد را می بینند این دفعه شک نمی کنند که او یکی از اولیاء خداست به دنبال ایشان براه می افتند و خود را به او می رسانند و جلوی ایشان را می گیرند و می فرمایند ترا به خدا به من بگوئید شما از اولیا ء الله هستید از آقا اصرار و از او انکار . بالاخره فرد ژنده پوش می بیند که سید بزرگواردست بردار نیست به ایشان می گوید امروز چند شنبه است سید بزرگوار می فرمایند امروز پنجشنبه است فرد ژنده پوش می گوید شما روز شنبه به این آدرسی که روی این کاغذ نوشتنه شده بیائید تا با هم در این باره صحبت کنیم سید بزرگوار خوشحال می شوند و آدرس را از دست او می گیرند و از او خداحافظی می کنند و به منزل باز می گردند . روز موعود فرا می رسد و حضرت آیت الله بروجردی قدس السره طبق آدرس به سوی منزل فرد ژنده پوش حرکت می کنند هنگامی که به خانه او می رسند صدای شیون از آن خانه را می شنوند وقتی دب الباب می کنند همسر ژنده پوش درب را باز می کند سید بزرگوار می فرمایند خواهر من چه اتفاقی در این خانه افتاده است ؟ او در جواب سید می گوید از روز پنجشنبه که همسرم به خانه آمد حس غریبی داشت دائما دست به سوی آسمان بلند می کرد و می گفت : خدایا این سید حسین از من چه می خواهد جانم را بگیر و خلاصم کن امروز خداوند دعایش را مستجاب کرد و جانش را گرفت . همسر فرد ژنده پوش از سید بزرگوار می پرسد شما اینجا چه می کنید ایشان هم داستان خود را برای او تعریف می کنند و می گویند همسر شما یکی از اولیاء الله بود در نتیجه طبق حدیث قدسی که بنده در اول مقاله برای شما بیان کردم اولیاء خدا همیشه در خفا زندگی می کنند و احدی آنها را نمی شناسند و اگر هم شناخته شوند بلافاصله مرگ آنها فرا می رسد درست مانند همین داستانی که برای شما نقل کردم و خداوند عزوجل دوست دارد که محبانش  در روی این کره خاکی از دیدگان مردم مخفی بمانند و کسی آنها را نشاسد . پس اولیاء الله کسانی هستند که واقعا عاشق معشوق خود یعنی خداوند هستند و تسلیم فرمان اویند و هرآنچه را که پروردگار جهانیان امر کند بدون چون و چرا انجام می دهند و مرگ این افراد در اختیار خودشان می باشد هر لحظه که بخواهند از دنیا بروند کافی است که بگویند خدایا مرا از این دنیا ببر ، خداوند هم به حضرت عزرائیل فرمان می دهد که خواسته بنده محبم را برآورده ساز این است خصلت اولیای خدا ، همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . 

Golzar...
ما را در سایت Golzar دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afs-golzaro بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 13:12