شیعیان واقعی چه کسانی هستند ؟

ساخت وبلاگ

اگر ما نتوانیم خشم خود را کنترل کنیم در واقع ما بنده خشم خودمان خواهیم بود یا اگر نتوانیم برشهوت خود غلبه کنیم باز ما بنده شهوت خودمان هستیم یا اگر از ثروتی که خداوند در اختیار ما گذاشته با بخشی از آن مسکینان را دستنگیری نکنیم در حقیقت ما بنده ثروتمند خود هستیم می گویند : روزی پادشاهی از یک عارف خواست که بهترین مدحش را درباره وی بگوید . عارف گفت : من پادشاه غلامی هستم که تو بنده اش هستی پادشاه گفت : من معنی سخنت را نمی فهمم واضخ تر سخن بگو تا ببینم درباره من چه می گوئی ، عارف گفت : ای پادشاه تو نه خشم خود را می توانی کنترل کنی و نه شهوت خود را پس تو غلام خشم و شهوت خود هستی و من چون هم خشم و هم شهوت خود را کنترل می کنم پس من پادشاه تو هستم . علت این که بحث را از خشم و شهوت آغاز نمودم این است که اگر کسی نتواند خشم و شهوت خود را مدیریت کند کارش به تباهی کشیده می شود حتی ممکن است که دستش به خون کسی آغشته گردد در اینجا فرصت را غنیمت می شمرم و مطلبی را درباره امام موسی کاظم علیه السلام بیان می کنم چون امروز 25 رجب سالروز شهادت این امام بزرگوار می باشد . کاظم یک لغت عربی است و معنی آن به فارسی یعنی کسی که می تواند خشم خود را فروبرد و امام دارای این خصلت در حد نهایت بودند  همه ما خود را پیرو این امام بزرگوار می دانیم در حالی که واقعا نمی توانیم غضب خود را کنترل کنیم به عبارت دیگر ما لسانی خود را پیرو ایشان می دانیم پس پیرو واقعی این امام همام نیستیم . کسانی پیرو واقعی ائمه اطهار (ع) هستند که هرآنچه فرموده اند بدون چون چرا آنها را انجام دهند برای این که این حس را به شما منتقل کنم شما را به زمان هارون الرشید می برم در زمان این خلیفه عباسی خود خواه و بی رحم ، ابن یقطین وزیر وی گردید و ایشان یکی از پیروان واقعی امام موسی کاظم (ع) بود که به دستور این امام بزرگوار او به دربار هارون الرشید راه یافته بود و شیعی بودن خود را از خلیفه مخفی می کرد یک روز امام نامه ای محرمانه ای به ابن یقطین نوشتند و از او خواستند که از امروز به بعد وضو را به شیوه اهل تسنن انجام دهد . وقتی نامه به ابن یقطین رسید او از فرمان امام تعجب کرد و با خود گفت : من از امروز به بعد طبق دستور امام وضو را به شیوه اهل تسنن می گیرم بدخواهان ابن یقطین که در دربار هارون الرشید حضور داشتند دائم نقشه می کشیدند که ابن یقطین را در حضور خلیفه ضایع کنند در نتیجه آنها به نزد خلیفه رفتند و یکی از آنها گفت : خلیفه به سلامت باد ، ما درباره ابن یقطین تحقیق کرده ایم که او دوستدار واقعی موسی بن جعفر می باشد . خلیفه گفت : من به او ایمان دارم او هرگز به من خیانت نخواهد کرد یکی دیگر از آنها گفت : جان خلیفه به سلامت باد من پیشنهادی برای شما دارم هارون الرشید گفت پیشنهاد تو چیست ؟ گفت ابن یقطین را به مدت یک روز به بهانه ای به قصر دعوت کنید سپس در وقت نماز ظهر موقعی که او می خواهد وضو بگیرد یکی از ماموران شما وی را تحت نظرداشته باشد و ببیند او چگونه وضو می گیرد براحتی می توان مشخص کرد که او با ماست یا با شیعیان است خلیفه گفت : احسنت این نقشه بسیار زیرکانه ای است . خلیفه فوری ابن یقطین را به دربار احضار می کند ابن یقطین وارد دربار می شود هارون الرشید به بهانه ای او را سرگرم می کند وقتی موذن اذان ظهر را شروع می کند ابن یقطین دست از کارکشیده و می رود که وضو بگیرد مامور هارون الرشید بصورت نامحسوس او را زیر نظر می گیرد و از روزنه ای نگاه می کند و مشاهده می نماید که ابن یقطین وضو را به شکل اهل تسنن می گیرد پس از اقامه نماز و صرف نهارابن یقطین از خلیفه اجازه می گیرد و به خانه بازمی گردد . مامور هارون الرشید هم نزد خلیفه می آید و می گوید : ای خلیفه من با چشمان خود دیدم که ابن یقطین به شیوه اهل تسنن وضو می گرفت خلیفه بلاافاصله آن دسته از افراد را که دلخوشی از ابن یقطین نداشتند فراخواند و به آنها گفت : به شما نگفتم من نسبت به وزیر خود ایمان دارم مامور ما خبر آورده که او وضو را به روش ما گرفته است . چند روز بعد امام به ابن یقطین بطور محرمانه باز اطلاع دادند که از این پس وضو را به روش شیعه بگیر چند روز بعد هارون الرشید به خاطر خدمات صادقانه ابن یقطین به او هدایائی می دهد درمیان هدایا یک جامه زربفت جلوه گری می کرد که بسیار گرانقیمت بود ابن یقطین پس از دریافت هدایا در فرصت مناسب و محرمانه آنها را نزد امام موسی کاظم (ع) می آورد و همه را به ایشان تقدیم می کند امام هدایا را می پذیرند ولی جامه زربفت را به ابن یقطین می دهند و ایشان می فرماید : این جامه زربفت را به هیچ عنوان به کسی هدیه نده و نزد خود نگاه دار و از آن خوب مواظبت کن زیرا یک روز ترا نجات خواهد داد . چند ماه بعد باز بدخواهان به نزد خلیفه آمدند و یکی از آنها به خلیفه گفت : ای خلیفه ما اطلاع موثق داریم که هدایائی را که به ابن یقطین داده اید همه آنها را به موسی بن جعفر بخشیده است خلیفه بلافاصله دستور داد که ابن یقطین را احضار کنند وقتی ابن یقطین به قصر آمد او به ابن یقطین گفت : چرا جامه زربفتی که به تو هدیه داده ام تا بحال نپوشیده ای ایشان می گوید : این جامه را که از دست مبارک خلیفه گرفته ام برای من بسبیار ارزشمند است و من هرروز آنرا می پوشم و خود را در آینه می بینم و می خواهم او را در یک مراسم رسمی بپوشم . خلیفه گفت اکنون محل نگهداری آن جامه را به یکی از ماموران ما بگو ، تا آنرا را به قصر بیاورد ابن یقطین یادش به سخنان امام بزرگوار افتاد و بلافاصله محل جامه را به یکی از ماموران قصر گفت ، او هم بی درنگ به خانه ابن یقطین رفته و جامه زربفت را نزد خلیفه می آورد خلیفه با دیدن جامه زربفت به حدی خشمناک می شود که دستور می دهد آن کس که اطلاع دروغ داده است را گردن بزنند آیا ما به درستی مثل ابن یقطین مطیع و فرمانبردارائمه اطهار (ع) هستیم ؟ من که فکر نمی کنم در بین شیعیان کنونی کسی را مانند ابن یقطین بتوان یافت والسلام .   

Golzar...
ما را در سایت Golzar دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afs-golzaro بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 1:57